Tag Archives: کتاب قصه قدیمی

کتاب قصه کودکانه قدیمی: آشیانه‌ی پرندگان / ژانت و ژانو تشکیل خانواده می‌دهند

کتاب قصه کودکانه قدیمی آشیانه پرندگان

«ژانو» پرنده‌ی کوچولو در باغچه‌ی آقای «براون» به دور و برش نگاه می‌کرد. باغچه پر از پرنده‌های رنگارنگی بود که آواز می‌خواندند و آشیانه خود را می‌ساختند. بلبل‌ها، گنجشک‌ها، سارها، سهره‌ها به هر طرف می‌پریدند و در منقارشان شاخه‌های سبز و علف می‌آوردند.

بخوانید

کتاب قصه کودکانه قدیمی: سرگذشت پرسفید / اردک ساده‌لوح در دام روباه حیله‌گر

کتاب قصه کودکانه پرسفید و روباه حیله گر (1)

دیدن تعدادی بچه اردک کنار یک مرغ واقعاً عجیب و خنده‌دار است! اما به داستان اردک ما یعنی پرسفید گوش کنید که خیلی غمگین بود. چون زن مزرعه‌دار نمی‌گذاشت که روی تخم‌هایش بنشیند.

بخوانید

قصه کودکانه قدیمی: اردک باهوش و بچه سنجاب‌های کوچولو

کتاب قصه کودکانه دونالد داک اردک باهوش والت دیزنی (1)

«آقا اردکه، آقا اردکه!» این کلمات با صدای تندوتیزی به گوش آقا اُردکه خورد و او را -که بر روی ننو لم داده و حرکات همسایگانش را تماشا می‌کرد- از خواب شیرین بیدار کرد. همسایگان آقا اردکه، در جلویش حلقه زده بودند.

بخوانید