پریِ کوچکی بود که با مادرش در آسمان هفتم زندگی میکرد. پری کوچولوی قصهی ما هنوز بال نداشت، برای همین نمیتوانست مثل مادرش پرواز کند.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : پری
قصه کودکانه: پری های ته باغ / بالاخره یک دختر کوچولوی بانمک دیدم
باغ بزرگ و سرسبز بود. پر از گلها و درختهای جورواجور. توی این باغ قشنگ، بهجز آدمها چند تا پری هم زندگی میکردند. یک روز پری بنفشه رو به پری پروانه کرد و گفت: «خیلی دلم میخواهد یکی از بچههای آدمها را ببینم.»
بخوانیدقصه کودکانه: آرزوهای کفش قرمزی / پری کوچولو و عروسک
پری کوچولو یک عروسک تزئینی بود که توی جعبهای زندگی میکرد. ولی همیشه دلش میخواست پیش اسباببازیها باشد. این بود که یک روز پیش عروسک کفش قرمزی رفت
بخوانیدقصه های صوتی خاله مهناز: فرانکلین در تاریکی و 4 قصه دیگر / مجموعه شماره 3
قصه های این مجموعه: فرانکلین در تاریکی / سه پری و ماه / لونا و عینک / لانهی خالی / کوچ روزبه
بخوانیدقصه تصویری کودکانه: مرهم پری / پرستار مهربان
مارگا گودی پرستاری بود که از افراد مریض و نوزادان پرستاری میکرد. نیمههای یک شب از خواب بیدار شد و وقتی به طبقهی پایین رفت، مرد غریبهای را دید که ازش خواست تا به خانهاش بیاد؛ چون همسرش مریض بود و نمیتوانست از بچه مواظبت کند.
بخوانید