«ژانو» پرندهی کوچولو در باغچهی آقای «براون» به دور و برش نگاه میکرد. باغچه پر از پرندههای رنگارنگی بود که آواز میخواندند و آشیانه خود را میساختند. بلبلها، گنجشکها، سارها، سهرهها به هر طرف میپریدند و در منقارشان شاخههای سبز و علف میآوردند.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : پرنده
قصه کودکانه شب: در زمستان مواظب پرندهها باشیم
وقتی زمستان از راه میرسد، زندگی برای پرندهها سخت میشود. چون بهسختی میتوانند برای خودشان غذا پیدا کنند و تازه آب هم یخ میبندد. تا حالا فکر کردهاید در زمستان چگونه میشود به پرندهها کمک کرد؟
بخوانیدقصه کودکانه: نصفِ نصفِ نصفه ی یک لقمه / با پرنده ها مهربان باش
فاطمه خانم، یک دختر کوچولو بود که خیلی گرسنه بود. مادرش یک لقمه نان و پنیر به او داد و گفت: «برو توی حیاط، زیر آفتاب بنشین و بخور.» فاطمه خانم لقمهاش را گرفت و آمد به حیاط. زیر آفتاب نشست و خواست آن را بخورد.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: دماغ خرس قطبی و 4 قصه صوتی دیگر / با صدای: پگاه قصهگو #35
فهرست قصه های این مجموعه: 1- دماغ خرس قطبی 2- دندان مروارید گیس گلابتون 3- دو خواهر 4- دوستان 5- دوستی دختر و پرنده ها
بخوانیدقصه صوتی پگاه قصه گو: کلاغ سفید و 4 قصه دیگر / با صدای: پگاه رضوی #3
فهرست قصه های این مجموعه: کلاغ سفید / کفشدوزک / کرگدن و دم جنبونک / سنگ صبور / سرگذشت یک دوچرخه
بخوانید