در زمانهای قدیم، یک پسر جوان در خانهای در استان «گانگ وُن شمالی» نزدیک دامنهی کوه الماس زندگی میکرد. او خیلی فقیر بود، به همین خاطر برای به دست آوردن پول هرروز به کوه میرفت و هیزم میشکست
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : هیزم شکن
قصه صوتی کودکانه: لانه ای برای گربه و 4 قصه صوتی دیگر / با صدای: پگاه رضوی #22
فهرست قصه های این مجموعه: 1- لانهای برای گربه / 2- مامان و بهار / 3- قمری و هیزم شکن فقیر / 4- قلب من برای تو / 5- قطرهي آب
بخوانیدقصه صوتی پگاه قصه گو: مورچه و کبوتر و 4 قصه دیگر / با صدای: پگاه رضوی #6
فهرست قصه های این مجموعه: مورچه و کبوتر / من سنگ نیستم / من همانم / هر کسی کار خودش / قمری و هیزم شکن فقیر
بخوانیدافسانه های مغرب زمین: جادوگر و کودکان / هانسل و گرتل به روایتی دیگر
در زمانهای قدیم هیزمشکن فقیری بود که یک دختر و پسر دوقلو داشت. وقتیکه مادر بچهها مُرد، هیزمشکن با زن دیگری ازدواج کرد، به این امید که همسر جدیدش ضمن رسیدگی به کارهای خانه، از کودکان او نیز پرستاری کند.
بخوانیدقصه تصویری کودکانه: هیزم شکن راستگو
روزی روزگاری مرد جوانی به نام «آلن» توی دهکدهای زندگی میکرد. اون مرد خیلی راستگویی بود و هرگز چیزی که صاحبش نبود رو برای خودش برنمیداشت. البته جالب اینجاست که با دزدها زندگی میکرد...
بخوانید