یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچکس نبود. در روستای پشت جنگل سبز، پیرمرد و پیرزنی با نوهی کوچکشان زندگی میکردند. آنها نَه گاو داشتند، نَه گوسفند و نه مرغ و خروس؛
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : نادان
قصه روسی: روباه احمق / تا وقتی شکار احمق باشد، شکارچی گرسنه نمیماند 11#
یکی بود یکی نبود. روباه چاق و بیریختی توی دشت میدوید و بهسوی منزلش میشتافت. یکدفعه، درحالیکه هیچ انتظاری نداشت، چند تا سگ گرسنه و بداخلاق از مخفیگاهشان بیرون آمدند و دنبال او به دویدن پرداختند.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: دانا و نادان و 4 قصه صوتی دیگر / با صدای: پگاه قصهگو #32
فهرست قصه های این مجموعه: 1- دانا و نادان 2- خرگوش گرسنه 3- خرگوش و هویج های باغ 4- داوری حکیم 5- دختر چوپان
بخوانید