تعطیلات سال نو بود. میکی و مینی تصمیم گرفتند که روی یخ سرسره بازی کنند. یک روز صبح زود آن دو سوار سورتمه شدند و بهطرف جنگل به راه افتادند. وقتی نزدیک یک رودخانهی یخبسته رسیدند. میکی با شادی تمام به مینی پیشنهاد کرد که از سورتمه پیاده شود.
بخوانیدTag Archives: میکی موشه
قصه کودکانه میکی موس: شاگرد جادوگر
در زمانهای قدیم، جادوگری زندگی میکرد که همهچیز را دربارۀ جادو میدانست. جادوگر کلاه مخصوص و بسیار بلندی داشت. او هر وقت که کلاه را بر سرش میگذاشت، میتوانست فکرهای جادویی کند و آنها را به حقیقت درآورد.
بخوانیدداستان کودکانه: ماجراهای کاراگاه میکی ماوس و استخوان سخنگو
دزدان نابکار پول های انجمن بانوان را دزدیده اند. حال نوبت کارآگاه میکی ماوس ، گوفی و پلوتو است که معمای این سرقت را حل کنند...
بخوانید