یک روز میمون کوچولویی بالای درخت بلندی نشسته و از آن بالا به اطراف نگاه میکرد. میمون چشمش به عمو زرافه افتاد که کنار رودخانه ایستاده و آب میخورد. عمو زرافه با سختی تمام اول روی دو پا خم شد و بعد که خوب دولا شد گردنش را پایین آورد و از آب رودخانه نوشید.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : مهربان
قصه صوتی کودکانه: موش كوچولوی مهربان + 4 قصه دیگر / با صدای: مریم نشیبا #19
فهرست قصه های صوتی این مجموعه: 1- موش كوچولوی مهربان 2- محله جدید 3- ملكه ی گلها 4- من دیگه خجالت نمیكشم 5- موش كوچولو و كلاه منگوله دار
بخوانیدقصه کودکانه: مورچه مهربان / یک روز بارانی زیر قارچ وحشی
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. مورچه پرکار و زحمتکشی بود که همیشه کار میکرد، دانه جمع میکرد به دیگران کمک میکرد، خانه میساخت. خلاصه روزی نبود که دست به کاری نزند.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: مسواك كوچولوی تنها و 4 قصه دیگر / با صدای: مریم نشیبا #15
فهرست قصه های این مجموعه: 1- مسواك كوچولوی تنها 2- سنگی روی ریل قطار 3- شبی كه موش كوچولو بیدار ماند 4- لاكپشت كوچولوی قهرمان 5- مامان کلاغ مهربان
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: نیلوفر مهربان و 4 قصه صوتی دیگر / با صدای: پگاه قصهگو #47
فهرست قصه های این مجموعه: 1- نیلوفر مهربان 2- ها...ها...ها...چی (سرماخوردگی) 3- هر کسی کار خودش 4- یاسمن 5- یک روز بارونی
بخوانید