مزرعهی داستان ما کوچک بود و مرغ و خروس مزرعه تصمیم گرفته بودند به قشنگترین جای زمین بروند و همانجا خانه بسازند. حیوانات دیگر در مزرعه ماندند؛ اما خانم مرغه و آقا خروسه راهی شدند.
بخوانیدTag Archives: مهاجرت
داستان کودکان: دنیای قشنگ پوپو || شانهبهسر زیبا
صبح بود. پوپو از خواب بیدار شد. پرهایش را مرتب کرد و خود را به درِ لانهاش رساند. ناگهان، از پایین درخت، سروصدایی شنید. گوشهایش را تیز کرد. صدای غاز وحشی را شناخت.
بخوانید