Tag Archives: مرداب

قصه های داوینچی: قو و زمستان مرداب / گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

قصه-ها-و-افسانه-های-لئورناردو-داوینچی-قو-و-زمستان-مرداب

آن سال، زمستان در مرداب بزرگ که میان جنگلی انبوه واقع بود، زودتر از همیشه از راه رسید. تمام حیوانات و پرندگان ساکن مرداب که غافلگیر شده بودند، با شتاب به جنب‌وجوش افتادند تا فکر چاره‌ای کنند؛

بخوانید

قصه صوتی کودکانه: قورباغه مرداب سبز

قورباغه-مرداب-سبز-قصه-صوتی

یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، توی این دنیایی که هست هزار بود و نبود، یه جایی اون دوردورا، توی صحرای کبود، بود یه مرداب بزرگ، با آبی سبز و کثیف. توی اون مرداب سبز، یه دونه هم ماهی نبود. اما بچه های خوب، می دونید اون تو چی بود؟

بخوانید