داستان کوتاه: آینه / محمود دولت آبادی داستان کوتاه 3,138 مردی که در کوچه میرفت هنوز به صرافت نیفتاده بود به یاد بیاورد که سیزده سالی میگذرد که او به چهرهی خودش درآینه نگاه نکرده است. بخوانید