Tag Archives: مجسمه

سرگذشت من: زندگینامه بِنوِنوتو چِلینی مجسمه ساز ایتالیایی | جلد 47 از مجموعه کتاب‌های طلایی

سرگذشت من: زندگینامه بِنوِنوتو چِلینی مجسمه ساز ایتالیایی | جلد 47 از مجموعه کتاب‌های طلایی 1

به سال 1500 میلادی در شهر فلورانس خداوند مرا به «الیزابتا و جووانی چلینی» بخشید. زن قابله مرا پیش پدرم برد. پدرم گفت: «خداوندا، از ته دل از تو سپاسگزارم. این طفل برایم خیلی گرامی است، قدمت مبارک باشد.» یکی از دوستان پدرم از او پرسید: «اسمش را چه می‌گذاری؟» - «قدمش مبارک باشد، بِنوِنوتو.»

بخوانید

قصه صوتی قدیمی: شاهزاده شاد || نوشته اسکار وایلد – کامل

قصه صوتی قدیمی: شاهزاده شاد || نوشته اسکار وایلد - کامل 2

در بلندترین نقطه‌ی شهر، روی پایه‌ی بزرگی، مجسمه‌ی شاهزاده‌ی شاد برپا بود. تنش سراپا پوششی از طلای ناب داشت و دو یاقوت کبود درخشنده به جای چشم‌هاش بود و دسته‌ی شمشیرش از یاقوت درشت سرخ بود. همه از شاهزاده‌ی شاد تعریف می کردند و اونو دوست داشتند و در حرف‌هاشون، از اون مثال می‌آوردند…

بخوانید