Tag Archives: لچک قرمزی

قصه کودکانه شنل قرمزی، دختر کلاه قرمزی

قصه کودکانه شنل قرمزی، دختر کلاه قرمزی 1

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود . در روزگاران قدیم دختر کوچکی بود که همیشه یک شنل قرمز مخمل می پوشید . این هدیه مادر بزرگش بود . هرجا که می رفت همه او را به هم نشون می دادند که: نگاه کنید اون شنل قرمزیه که داره میره.

بخوانید

قصه کودکانه: لچک قرمزی || روایت ایرانی شنل قرمزی به قلم صادق هدایت

جلد کتاب لچک قرمزی نوشته صادق هدایت

یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود . يك دختر بچه دهاتی بود مثل يك دسته گل که عزیز دردانه مادرش بود . مادر بزرگش او را از تخم چشمش بیشتر دوست می داشت ، و برای او يك لچك قرمز درست کرده بود که خوشگلی او را هزار برابر کرده بود.

بخوانید