Tag Archives: لوبیا

قصه کودکانه پیش از خواب: پر کاه، زغال و لوبیا / رفقای ناجور

قصه های شب برای کودکان ایپابفا پر کاه، زغال و لوبیا

پیرزن فقیری در دهکده‌ای زندگی می‌کرد. یک روز مقداری لوبیا برداشت تا خوراک لوبیا بپزد. اجاق را روشن کرد و برای اینکه آتش گُر بگیرد و لوبیا زودتر بپزد، یک‌مشت کاه توی اجاق ریخت. آب جوش آمد و لوبیاها توی ظرف بالا و پایین پریدند.

بخوانید

افسانه های مغرب زمین: جک و لوبیای سحرآمیز

افسانه های مغرب زمین: جک و لوبیای سحرآمیز 1

در زمان‌های قدیم بیوه‌زن دهقانی زندگی می‌کرد که خیلی فقیر بود. تنها کسی که او در این دنیا داشت پسری بود به نام «جک» و گاوی که اسمش «دِیزی بِل» بود. جک کارهای کوچکی برای راحتی و خوشحالی مادرش انجام می‌داد. ولی او هیچ کاری را جدی نمی‌گرفت و در هیچ کاری پشتکار نداشت.

بخوانید

قصه قشنگ کودکانه: جک و لوبیای سحرآمیز

قصه قشنگ کودکانه: جک و لوبیای سحرآمیز 2

جک و مادرش خیلی فقیر بودند.یک روز مادر جک او را به بازار فرستاد تا گاوشان را بفروشد و غذایی بخرد.جک گاو را به یک پیرمرد عجیب داد و به جایش چند دانه لوبیا گرفت. اما جک نمی دانست که این لوبیاها سحرآمیز است و او را به سرزمین غول ها می برد ...

بخوانید

کتاب قصه کودکانه: جک و لوبیای سحرآمیز

BEAN STALK-epubfa.ir-1

روزی روزگاری در دهکده ای دور، زن و شوهر فقیری با تنها پسرشان جک زندگی می کردند. آنها یک گاو شیرده داشتند. شیر گاو را می فروختند و با پولش زندگی را می گذراندند. روزی پدر خانواده مریض شد و از دنیا رفت. مادر و پسر تنها ماندند.

بخوانید