قصه صوتی قدیمی لباس جدید پادشاه با صدای خانم مژگان عظیمی
بخوانیدTag Archives: لباس
قصه کودکانه: لباس بهاری خرگوش کوچولو / رنگ خرگوش ها در بهار تغییر می کند
در پای کوه بلندی یک رودخانه وجود داشت. در کنار این رودخانه هم خانهی خانم خرگوشه و بچههای ریزهمیزه و تُپُلش بود. در فصل زمستان وقتی برف میبارید و زمین یک پارچه سفید بود، خانم خرگوشه و بچههایش همگی لباس سفید زمستانی به تن داشتند.
بخوانیدقصه کودکانه پیش از خواب: لباس عروسک آهنی
عروسکی بود که جنسش از آهـن بـود. به همین دلیل عروسکهای دیگر او را «آهنی» مینامیدند. همه او را دوست میداشتند و البته او دوستان زیادی داشت که جنسشان از چیزهای دیگر بود.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: راپونزل و 4 قصه صوتی دیگر / با صدای: پگاه رضوی #16
فهرست قصه های این مجموعه: 1- راپونزل / 2- سبد سيب / 3- رویه و آستر / 4- روباهی که دروغ گفت / 5- ریحانه خاتون و پسرش
بخوانیدقصه کودکانه: جوراب سفید و آبی || جورابت را لنگه به لنگه نپوش!
روزی از روزها، توی اتاق یک خانه، کنار جورابها و لباسها، جوراب سفیدی گفت: «کجاست؟ داداش من کجاست؟» جوراب آبی که پیش جوراب سفید بود پرسید: «داداش من هم نیست، کسی او را ندیده؟» لباسها و جورابها همدیگر را نگاه کردند؛ ولی کسی جوابی نداد.
بخوانید