Tag Archives: قلک

قصه کودکانه پیش از خواب: حسنی و لاک‌پشت

قصه-کودکانه-پیش-از-خواب-حسنی-و-لاک‌پشت

حسنی یک پسرِ کوچولو بود. او در شهری کوچک و سرسبز زندگی می‌کرد. یک روز مادر حسنی برای او یک قلک آبی قشنگ خرید. حسنی قلکش را روی طاقچه‌ی اتاق گذاشت، به آن نگاه کرد و گفت: «تو قلک خیلی قشنگی هستی؛ ولی حیف که خالی هستی...

بخوانید

قصه کودکانه سکه‌ها و قلک برای پیش از خواب

قصه-کودکانه-شب-سکه‌ها-و-قلک

روزی از روزها دو تا سکه‌ی پنج‌تومانی و ده‌تومانی توی یک اتاق بازی می‌کردند. آن‌ها گوشۀ اتاق این‌ور و آن‌ور می‌رفتند و می‌گفتند و می‌خندیدند. در این وقت پنج‌تومانی به ده‌تومانی گفت: «می‌آیی ازاینجا بیرون برویم؟»

بخوانید