بایگانی/آرشیو برچسب ها : قصه فارسی

قصه کودکانه‌ی گنجشک و پرنده کوکی || خودت را دوست داشته باش!

قصه-کودکانه-قبل-از-خواب-کودکان--گنجشک-و-پرنده-کوکی

روزی از روزها یک پرنده‌ی کوکی زردرنگ کنار پنجره نشسته بود و بیرون را نگاه می‌کرد. پرنده‌ی کوکی گنجشک‌هایی را می‌دید که روی شاخه‌های یک درخت، جیک‌جیک می‌کردند و این‌ور و آن‌ور می‌پریدند.

بخوانید

قصه کودکانه‌ی جوجه کلاغ و آدم‌برفی || دوست واقعی همیشه کنارته!

قصه-کودکانه-قبل-از-خواب-کودکان--جوجه-کلاغ-و-آدم‌برفی

یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود. روزی از روزها توی فصل زمستان، جوجه کلاغی در آشیانه‌اش نشسته بود. آشیانه‌ی جوجه کلاغ روی یک درخت بلند کاج بود. برای همین، جوجه کلاغ از آن بالا همه‌چیز را می‌دید.

بخوانید