یه ماری بود، بله، یک ماری بود به اسم «نیش نیشک» که چهارتا دوست خیلی خوب و صمیمی داشت. اسمهای دوستهاش رو براتون بگم: خرگوشک، سنجاب چه، بچه فیل و زرافه کوچولو.
بخوانیدTag Archives: فوتبال
قصه منظوم: فوتبالیست های محله / طنز فوتبالی برای بچه ها
قصه منظوم __ فوتبالیست های محله __ طنز فوتبالی برای بچه ها گزارشگر: خبر خبر خبردار! خبر به کوچه، بازار دو تیم داریم، دو تیم خوب توپ میزنند صبح تا غروب صف زده تیم تپلی برابر تیم قلی تیم قلی راستی که تکنیک داره مربیاش یه پالتوی شیک داره تیم …
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: بهترین بازی / مریم نشیبا
احمد و مینا بیشتر وقتها با هم بازی میکردند. ماشینبازی، فوتبال، مهندسبازی و ... ولی مینا دلش خالهبازی میخواست...
بخوانیدداستان کودکانه: فابیوی فوتبالیست || من میخواهم فوتبالیست شوم!
وقتی فابیویِ فوتبالیست داشت به ورزشگاه شهر میرفت، با خودش گفت: «برویم یک مسابقه بدهیم! برویم دستوپنجهای نرم کنیم!» فابیو خیلی هیجانزده بود. او باید بعدازظهر در جام فینال، مقابل تیم دهکده بازی میکرد!
بخوانید