سربازی با گامهای محکم و استوار در جاده پیش میرفت. یک، دو! یک، دو! او کولهپشتی به دوش و شمشیری به کمر داشت و از جنگ برمیگشت. در راه با جادوگر پیری روبهرو شد. جادوگر بسیار زشت و ترسناک بود و لب زیرینش تا زیر چانهاش میرسید. جادوگر به سرباز گفت: «سلام، سرباز شجاع! چه شمشیر زیبایی به کمر بستهای...
بخوانیدTag Archives: فندک جادو
مجموعه قصه فندک جادو : جلد 30 کتابهای طلایی برای نوجوانان
فندک جادو جلد 30 کتاب های طلایی است که دربردارنده دو قصه است: فندک جادو نوشته هانس کریستین اندرسن و قصه اسب کُرند
بخوانید