قصه کودکانه: فندقی ریزه میزه || خوب غذا بخورید تا بزرگ بشید! قصه های کودکانه 866 در خانهای کوچک و زیبا، پسر خوب و باادبی زندگی میکرد که قد یک فندق بود. برای همین هم همه او را «فندقی» صدا میکردند. فندقی از اینکه کوچولو بود و بزرگ نمیشد خیلی غصه میخورد و ناراحت بود. بخوانید