داستان نوجوان: روزگاری نهچندان دور، در زادگاه من، در روستایی از روستاهای شمال فلسطین، پیرزنی کوچک اندام زندگی میکرد که همه او را مادربزرگ مینامیدند. شوهر و فرزندان پیرزن مرده بودند و او در این دنیای بزرگ، تنهای تنها بود.
بخوانیدTag Archives: فلسطین
داستان مصور کودکانه: خانهی فلسطینی کجاست؟
مرغ خانه دارد. با بچههایش در آن زندگی میکند. مرغ خانه خود را دوست دارد. چون در آنجا جوجههایش راحت هستند و کسی آنها را آزار نمیدهد.
بخوانیدداستان مصور کودکانه: کودک فلسطینی || اسراییل از بچهها میترسد…
ما فلسطینیها تا وقتی کشورمان را از چنگال دشمن آزاد نکنیم، آرام نمینشینیم. دشمن هم برای اینکه بتواند آسوده و راحت در کشور ما زندگی کند میخواهد هر طور هست ما را از بین ببرد.
بخوانید