داستان کوتاه: پردیس / فرخنده آقایی داستان کوتاه 318 کنار دریا بودیم. در هوای سرد آخر پاییز، در آفتاب بی رمق سر ظهر شنا میکردیم. با حرکات شتابان، بدن خود را گرم میکردیم بخوانید