Tag Archives: فانتزی

قصه کودکانه پرنسس زیبا || یک قصه عاشقانه فانتزی

قصه-کودکانه-پریان-پرنسس-زیبا

روزی بود، روزگاری بود و پرنسس خیلی زیبایی بود که چشم‌های درخشان و موهای سیاه بلندی داشت. پدر این پرنسس، ثروتمندترین حکمران جهان بود و چون تنها همين یك فرزند را داشت بالاخره تمام ثروت او روزی به دخترش می‌رسید.

بخوانید

قصه‌ی خیالی کودکانه: سفر به سرزمین ابرها || در سرزمین پریان

کتاب قصه کودکانه سفر به سرزمین ابرها

یک روز که تام و خواهرش «هالی» در باغ بازی می‌کردند یکی از دندان‌های تام افتاد. هالی گفت: «مواظب باش این دندان را گم نکنی، آن را توی یک لیوان آب بگذار تا پری دندان‌ها بیاید و آن را با خود ببرد.»

بخوانید