روباهی به نام «فِرِدی» در جنگل وسیعی زندگی میکرد. روزی از روزها «فردی» پشت درخت کهنسالی پنهان شد و با دقت تمام به اطراف نظر انداخت. ناگهان چشمش به قرقاول قشنگی که «پت» نام داشت افتاد که آرامآرام قدم ميزد.
بخوانیدTag Archives: غمگین
قصه صوتی کودکانه: جوجه تیغی غمگین و 4 قصه صوتی دیگر / با صدای: پگاه قصهگو #30
فهرست قصه های این مجموعه: 1- جوجه تیغی غمگین 2- توكا و پيشي 3- جوجه های دارکوب 4- چکهی آب و چکهی باران 5- چلهی بزرگ و کوچک
بخوانیدقصه کودکانه: چشم دکمهای | آدم برفی غمگین
چشم دکمهای تکوتنها توی حیاط ایستاده بود. او یک آدمبرفی کوچک و چاق بود. یک کلاه بافتنی کهنه روی سرش بود و یک شالگردن دور گردنش. دو چشم او دو دکمهی گرد بودند و دماغش یک هویج نارنجی بلند و نوکتیز.
بخوانید