قصه صوتی کودکانه: یک روز به یاد ماندنی / داستان عید قربان قصه صوتی کودکان 577 یک روز مادر فریماه و علیرضا بچه ها رو برای عید دیدنی خونه مادر و پدربزرگ بردند. پدربزرگ و مادربزرگ گوسفد چاق و چله ایی برای قربانی کردن تهیه کرده بودند و بچه ها برای پخش گوشت نذری به اونها کمک کردند. بخوانید