خانم عنکبوت گرسنه بود، برای همین تندوتند تار میتَنید. اما با خودش میگفت: «فکرش را بکن، یک مگس یا یک زنبور از اینجا رد شود و توی تارهای من گیر بیفتد.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : عنکبوت
قصه منظوم کودکانه: عروسی دختر خاله عنکبوت
یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، یه عنکبوت نشسته بود. اسمش چی بود؟ خاله عنکبوت. کارش چی بود؟ قالی میبافت،
بخوانیدداستان کودکانه عنکبوت رقصان / معلولیت پایان راه نیست
این داستان «لَنس» رقصان است. عنکبوتی که عاشق رقصیدن بود!! داستان از خیلی وقت پیش شروع شد. وقتیکه لنس برای اولین بار یک رادیو خریده بود.
بخوانیدقصه آموزنده کودکانه: خرچنگ و عنکبوت / چاه نکن بهر کسی، اول خودت، بعداً کسی
عنکبوت، خیلی گرسنه شده بود و هرچه صبر میکرد هیچ حشرهای به سراغ تارهایش نمیآمد. از دور چشمش به موجودی خورد که از کنار ساحل داشت به آنطرف میآمد. با خوشحالی درحالیکه نور امیدی در دلش جوانه زده بود، به انتظار شکار، بیحرکت پشت سنگی پنهان شد.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: درختان شهر و 4 قصه صوتی دیگر / با صدای: پگاه قصهگو #58
فهرست قصه های این مجموعه: 1- درختان شهر 2- سفر برفی 3- شیر و پشه و عنکبوت 4- گاری و کره اسب 5- افسانه ای از ویتنام
بخوانید