روزی بود و روزگاری. در دشتی بزرگ، دو قرقاول زندگی میکردند. یک روز آقای قرقاول به خانم قرقاول گفت: «من زیباترین پرندهی این دشت هستم. به نظر تو اینطور نیست؟» خانم قرقاول گفت: «بله جانم. همینطور است.»
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : عشق به همسر
قصه کودکانه: هر کاری که پیرمرد بکند همان درست است
این قصه را وقتیکه بچه بودم برایم تعریف کردند و حالا من میخواهم آن را برای شما تعریف کنم. باور کنید، هر بار که این قصه را میشنوم، احساس میکنم شیرینتر و جذابتر شده است، چون قصهها هم مثل خیلی از آدمها هرچه از عمرشان میگذرد، قشنگتر و دوستداشتنیتر میشوند.
بخوانیدداستان آموزنده «بیریاترین بيان عشق به همسر در مقابل ببر وحشي»
يک روز آموزگار از دانشآموزانی که در کلاس بودند پرسيد: آيا میتوانید راهي غیرتکراری براي ابراز عشق، بيان کنيد؟
بخوانید