Tag Archives: طوفان

قصه صوتی کودکانه: یک روز طوفانی + متن فارسی قصه / قصه گو: خاله مهناز 46#

قصه-صوتی-خاله-مهناز-یک-روز-طوفانی-به-همراه-متن-قصه

یکی بود، یکی نبود و غیر از خدای مهربون هیچ‌کس نبود. توی جنگل بزرگ، «جنگلبان» پیری باهمسرش زندگی می‌کرد. اونا خونه ی کوچیک و تمیزی داشتن. یه روز باد شدیدی شروع به وزیدن کرد. صدای باد در تمام جنگل پیچید.

بخوانید

افسان‍ه‌ هایی از بومیان استرالیا: افسانه سیل بزرگ

افسانه-استرالیاافسانه-سیل-بزرگ

در زمان‌های قدیم، بسیار قدیم، خشک‌سالی عجیبی درروی زمین پدیدار شد. آن‌چنان خشک‌سالی که نه‌تنها یاران درد عشق را فراموش کردند بلکه زندگی تمام حیوانات در معرض خطر جدی قرار گرفت. تمام نهرهای کوچک و رودخانه‌های بزرگی خشکید

بخوانید

قصه های پریان: جابه‌جا کردنِ طوفان، تابلوها را || هانس کریستین اندرسن

قصه-های-پریان-هانس-کریستین-اندرسن-جابه‌جا-کردنِ-طوفان،-تابلوها-را

در روزگار قدیم که پدربزرگ، پسربچه‌ی کوچکی بود، شلوار و کت قرمز به تن می‌کرد و حمایل به کمر و پر به کلاهش می‌زد. آخر این طرز لباس پوشیدن پسربچه‌های خوش‌پوش بود. آن‌وقت‌ها خیلی چیزها با امروز فرق می‌کرد. بیشتر وقت‌ها در خیابان رژه می‌رفتند و نمایش می‌دادند و امروزه ما دیگر هیچ رژه و نمایشی نداریم.

بخوانید