آن سال، زمستان در مرداب بزرگ که میان جنگلی انبوه واقع بود، زودتر از همیشه از راه رسید. تمام حیوانات و پرندگان ساکن مرداب که غافلگیر شده بودند، با شتاب به جنبوجوش افتادند تا فکر چارهای کنند؛
بخوانیدTag Archives: صبر
قصه کودکانه: صبر || همیشه صبور باشیم و کم حوصله نباشیم
در زمانهای قدیم مرد دانایی زندگی میکرد که به خاطر پندهای خوبش خیلی معروف بود. یک روز سلطان دستور داد تا مرد دانا را به قصرش بیاورند. سلطان به مرد دانا گفت: «سه پند خوب به من بده.»
بخوانیدقصه کودکانه: یک سگ آبی به نام سگک | با همکاری هم کار کنیم
روزی بود. روزگاری بود. در جایی خیلیخیلی دور، یک سگ آبی کوچولو به نام سگک با پدر و مادر و بقیهی فامیلهایش زندگی میکرد. سگک دوست داشت همهی کارها را خودش بهتنهایی انجام دهد؛ آنهم تند تند و باعجله.
بخوانید5 داستان آموزنده درباره صبر و شکیبایی
صبر برای عده ای اولش تلخ و پایانش شیرین است. برای عده ای اول و آخرش تلخ و برای دسته ای شیرین است.
بخوانید5 داستان آموزنده درباره حلم، صبر و شکیبایی
شخص حلیم بر جفاء خلق و خانواده و همکاران و مانند اینها صبر میکند و به رضای الهی، بر جفای آنان بردباری مینماید.
بخوانید