Tag Archives: صبر

قصه های داوینچی: قو و زمستان مرداب / گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی

قصه-ها-و-افسانه-های-لئورناردو-داوینچی-قو-و-زمستان-مرداب

آن سال، زمستان در مرداب بزرگ که میان جنگلی انبوه واقع بود، زودتر از همیشه از راه رسید. تمام حیوانات و پرندگان ساکن مرداب که غافلگیر شده بودند، با شتاب به جنب‌وجوش افتادند تا فکر چاره‌ای کنند؛

بخوانید

قصه کودکانه: یک سگ آبی به نام سگک | با همکاری هم کار کنیم

قصه-کودکانه-پیش-از-خواب-یک-سگ-آبی-به-نام-سگک

روزی بود. روزگاری بود. در جایی خیلی‌خیلی دور، یک سگ آبی کوچولو به نام سگک با پدر و مادر و بقیه‌ی فامیل‌هایش زندگی می‌کرد. سگک دوست داشت همه‌ی کارها را خودش به‌تنهایی انجام دهد؛ آن‌هم تند تند و باعجله.

بخوانید