«ویلهلم تِل» سالها پیش در سوئیس زندگی میکرد. او مرد مهربان و رشیدی بود و پسر کوچکی به نام «والتر» داشت. والتر در آن زمان که این ماجرا روی داد، ده سال داشت.
بخوانیدTag Archives: سوییس
کتاب داستان کودکانه: هایدی در چراگاه || پدربزرگِ بدعُنُق
هایدی با شنیدن صدای سوتِ «پیتر» از خواب بیدار شد. چند لحظهای گیج بود و نمیدانست کجاست؛ اما با شنیدن صدای پدربزرگ به خود آمد. باعجله از نردبان پایین آمد و بهطرف پدربزرگ رفت.
بخوانیدقصه مصور کودکانه: هایدی دختر آلپ
هایدی در کوههای آلپ، با پیتر و بزغالهها بازی می کرد و شاد و خوشحال بود. یک روز عمه دِتی آمد تا او را به فرانکفورت ببرد. کلارا، منتظرش بود. اما هایدی غمگین بود. دلش برای کوههای آلپ و پیتر تنگ میشد...
بخوانید