قصه آموزنده داوینچی: تیغ / تنبلی و بیکاری، انسان را ضعیف و بیمایه می کند قصه های داوینچی 84 روزگاری، تیغ قشنگی بود که در دکان کوچک یک سلمانی کار میکرد. یک روز که هیچکس در دکان نبود، از غلافش در آمد و رفت زیر نور آفتاب نشست. وقتی دید که نور آفتاب چقدر تنش را درخشان کرده، از دیدن درخشندگی خودش مغرور شد. بخوانید