یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. بیستوپنج سرباز سربی بودند که همه باهم برادر بودند. آنها از یک قاشق قدیمی سربی ساخته شده بودند. همه آنها کنار هم، چسبیده به هم و با حالت خبردار ایستاده بودند و سرشان را با غرور بالا گرفته بودند.
بخوانیدTag Archives: سرباز سربی
قصههای زیبای عالم پریان: قصه «سرباز سربی» و «ملکه زنبورها»
قصه سرباز سربی، نسخهای دیگر از قصه «سرباز حلبی» است. قصه «ملکه زنبورها» قصه جادو و طلسم شدن کاخی است که سه برادر قصد شکستن طلسم آن را دارند.
بخوانیدقصه کودکانه فانتزی «سرباز حلبی» + متن کامل + فایل صوتی
روزی روزگاری یک پیرمرد در مغازه اش مشغول ساخت سربازهای حلبی بود. او 25 سرباز حلبی ساخت اما یکی از آنها فقط یک پا داشت و همین سرباز یک پا، به قهرمان قصه ما تبدیل شد ...
بخوانید