قصه کودکانه: ساز جادویی | پاداش خوبی، خوبی است قصه های کودکانه 345 جوانی در کوهستان گردش میکرد که چشمش به کوتولهای افتاد. ریش کوتوله به شاخههای یک درختچه، گیر کرده بود. جوان که خیلی مهربان بود به کوتوله کمک کرد تا خود را آزاد کند. بخوانید