قصهی «زنبورعسلی به نام وزوزی» قصه زندگی زنبورهای عسل است. زنبورهای عسل در کندو زندگی میکنند. وقتی دو ملکه در یک کندو به دنیا میآید، ملکه قدیمی به همراه تعدادی از زنبورها از کندو مهاجرت میکند و یک کندوی جدید میسازد...
بخوانیدTag Archives: زنبور عسل
قصه مصور کودکانه هاچ، زنبورعسل || حمله زنبورهای بزرگ به کندوی عسل
هاچ زنبورعسل بود. او در کندو - که خانه زنبورهای عسل بود- زندگی میکرد. کندو در گوشهای از جنگل ساخته شده بود. هاچ اولش خیلی کوچولو بود و برای همین هیچوقت از کندو بیرون نرفته بود؛
بخوانیدقصه کودکانه و آموزنده «زنبور و انگور» شهر ما، خانه ما!
این قصه آموزنده درباره تمیزی و نظافت است. ماجرا اینکه، توی یک بازارچه، کاسبهای محل نظافت بازارچه را رعایت نمیکردند. برای همین، بازارچه پر از مگس و زنبور شده بود و باعث ناراحتی همه شده بود...
بخوانیدقصه کودکانه و پرماجرای «زنبور بیباک» – در جستجوی ملکه جدید
روزی روزگاری در یک دشت، یک کندوی عسل بود. یک روز زنبورهای وحشی به کندو حمله کردن و ملکه زنبورها را کشتند. زنبورهای عسل نمی توانستند بدون ملکه زندگی کنند. برای همین، پسر ملکه برای یافتن یک ملکه جدید به سرزمینهای شمالی رفت و ماجراهای بسیاری را پشت سر گذاشت...
بخوانیدقصه آموزنده کودکانه «عسلی و رنگین» – آدم باید به قول و قرارش عمل کند.
عسلی زنبور بدقولی بود. هروقت با کسی قولوقرار می گذاشت، چندروز بعد قول و قرارش را فراموش می کرد و به قول معروف «دبه درمی آورد». اما اینبار فهمید که باید به قولش عمل کند.
بخوانید