قصه های قشنگ فارسی: آرزوهای یک چوپان / چوپان خیالباف قصه های کودکانه 498 صدسال پیش در دهکدهای چوپان فقیری زندگی میکرد. او از گوسفندان مردم نگهداری مینمود و در ازای این کار روزی یک پیاله روغن مزد میگرفت. او مقداری از روغن را مصرف میکرد و بقیه را توی یک کوزهی سفالی میریخت و کوزه را از سقف کلبهاش میآویخت. بخوانید