بایگانی/آرشیو برچسب ها : روزه

فهرست قصه های این مجموعه: 1- ماه مبارك رمضان 2- باران بهاری 3- كاج گریان 4- ترك كردن عادت بد 5- كی مامان بزی رو دیده؟

در غرش رعد در ناله‌ی باد در گریه‌ی ابر بر دشت آباد در قامت کوه در چهره‌ی خاک در غنچه‌ی گل در چشمه‌ی پاک

مردی، خرش را گم کرد و در آرزوی یافتن او سه روز روزه گرفت، اما در روز چهارم، خرش را در گوشه‌ای مرده یافت. دلش سخت شکست و آن‌قدر رنجید که سرش را به‌سوی آسمان گرفت و گفت...

علی بود، فاطمه بود، و فرزندان دلبندشان. آن‌ها روزه بودند. نزدیک افطار سفره‌ای پهن کردند. در سفره یک‌کاسه شیر، یک ظرف آب و دو قرص نان گذاشتند. غذایشان همین بود.

ماه رمضان بود و عرفان کوچولو روزه گرفته بود. یک شب مادربزرگ میهمان آنها بود. مادر عرفان از او خواست تا برای درست کردن افطاری به او کمک کند.