داستان کوتاه «صدای قلبش میآید» / رعنا سیفی داستان کوتاه 206 بر روی تاب سردِ پارکی نشسته است. در حالیکه تاب میخورد در افکار خودش غرق است. چشمانش را به زمین دوخته و پاهایش با سنگ ریزههای روی زمین بازی میکند. بخوانید