فهرست قصه های این مجموعه: 1- راپونزل / 2- سبد سيب / 3- رویه و آستر / 4- روباهی که دروغ گفت / 5- ریحانه خاتون و پسرش
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : راپونزل
افسانه های مغرب زمین: راپانزل گیسوکمند (راپونزل) / زیبا باش و پاک زندگی کن!
روزی روزگاری درزمانی که احتمالاً دور از تصور شماست، جادوگرانی در این دنیا زندگی میکردند. یکی از آنها پیرزن جادوگری بود که نامش «گوتل» بود. او باغچهای داشت که به آن خیلی افتخار میکرد.
بخوانیدداستان کودکانه: راپونزل، دختر گیسو کمند
در روزگار قدیم، زن و شوهری زندگی میکردند که خیلی دوست داشتند بچه داشته باشند. بالاخره آرزوی آنها برآورده شد و روزی زن فهمید که بهزودی صاحب فرزندی خواهد شد. پشت خانهی آنها باغی بود که پر از گلها و گیاهان زیبا بود، ولی آنها جرئت نمیکردند که وارد آن شوند؛
بخوانیدافسانهی راپونزل / قصهها و داستانهای برادران گریم
روزی روزگاری، زن و مردی بودند که خیلی دلشان میخواست بچه داشته باشند. کلبه آنها دو پنجره کوچک داشت که به باغ زیبا و پرگل و سبزهای باز میشد.
بخوانیدقصه فانتزی کودکانه: راپونزل، دختر گیسو کمند
یکی بود یکی نبود . در روزگاران قدیم دختر زیبائی بود بنام راپونزل . راپونزل از کودکی نزدیک جادوگر بزرگ شده بود . این جادوگر راپونزل را از پدر و مادرش دزدیده بود و چون خیلی بزیبائی او حسادت می کرد راپونزل رو توی یک برج بلند در وسط یک جنگل حبس کرده بود .
بخوانید