«لینلین» بهزودی هفت سالش تمام میشد و میبایست به مدرسه برود. یک روز تکهای چوب در حیاط خانهشان پیدا کرد، آن را از روی زمین برداشت و نگاهی به چوب انداخت. سپس آن را دوباره به داخل باغچه انداخت.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : درخت
قصه کودکانه: درخت توت کهنسال و نوزاد کرم ابریشم / لذت فداکاری
وقتی بهار زیبا فرارسید زمین نفسی دوباره کشید و همه لباس نو به تن کردند. درخت توت پیر نیز مشغول آرایش شاخ و برگهایش شد و لباس سبزی به تن کرد. یک روز، گنجشک کوچکی پروازکنان آمد و روی یکی از شاخههای پر از برگ درخت توت نشست.
بخوانیدقصه کودکانه آموزنده: جنگ با شتههای مزاحم / از درختان جنگل نگه داری کنیم
روزی آفتابی و زیبا بود. در جنگل فقط صدای پرندگانی که خیلی زود به نغمهسرایی مشغول بودند، به گوش میرسید. ناگهان درخت صنوبر کوچولویی فریاد زد: «آخ، چقدر درد دارم. چقدر بدنم میخارد!»
بخوانیدقصه آموزنده داوینچی: درخت غار، درخت مورد و درخت گلابی / عاقبت بخیری
مردی دهاتی با تبری در دست کنار درخت گلابی ایستاد. درخت غار داد زد: - آهای درخت گلابی. این مرد برای انداختن تو آمده. مرد دهاتی دستهی تبرش را محکم کرد و شروع کرد به تبر زدن درخت تا آن را بیندازد.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: درختان شهر و 4 قصه صوتی دیگر / با صدای: پگاه قصهگو #58
فهرست قصه های این مجموعه: 1- درختان شهر 2- سفر برفی 3- شیر و پشه و عنکبوت 4- گاری و کره اسب 5- افسانه ای از ویتنام
بخوانید