سلام سلام ای بچهها من اومدم دوست شما به من میگویند مملی یک پسر کاکلزری قصههایم را شنیدید شیطنتم رو ندیدید امروز میخوام یه ماجرا بگم براتون بچهها
بخوانیدTag Archives: دختر شاه پریان
قصه کودکانه: ماه خانم و دختر شاه پریان
اهالی ده، او را «مو نارنجی» صدا میکردند. چون موهایش به رنگ نارنجی بود. این دختر با مادرش در یک کلبه در کنار رودخانه زندگی میکرد و اسمش «ماهخانم» بود.
بخوانیدکتاب شعر کودکانه: حسنک و دختر شاه پریان
یکی بود یکی نبود یک روزی تنگ غروب حسنک نشسته بود روی الاغ چشمهای او شده بود رنگ غروب حسنک کجا میرفت؟ به ده بالا میرفت
بخوانید