Tag Archives: داستان کوتاه

داستان کوتاه «تپه‌هایی چون فیل‌های سفید» / ارنست همینگ‌وی

تپه-هایی-چون-فیل-های-سفید

نه سایه‌ای بود و نه درختی؛ و ایستگاه، میان دو ردیف خط‌آهن، زیر آفتاب قرار داشت. در یک سوی ایستگاه سایه گرم ساختمان افتاده بود و از دَرِ بازِ نوشگاه پرده‌ای از مهره‌های خیزرانِ به نخ کشیده آویخته بود تا جلو ورود پشه‌ها را بگیرد.

بخوانید