داستان کودکانه: بُنتی و شیشۀ شکلات || حرص و طمع خوب نیست قصه های کودکانه 2,106 داستان آموزنده: یک روز عید، بُنتی همراه مادرش به خانهی زن ثروتمندی رفت. این زن ثروتمند دوست مادرش بود. بعد از سلام، دو زن همدیگر را بغل کردند و با روبوسی، عید را به هم تبریک گفتند. بخوانید