قصه کودکانه: تخمه سیاه خوششانس قصه های کودکانه 478 «سیاهه» کی بود؟ یک تخمه سیاه کوچولو بود که توی دل یک هندوانه زندگی میکرد! هر جا را که نگاه میکرد، قرمز بود. یک روز حوصلهاش از آن همه قرمزی سر رفت. جَستی زد و از توی هندوانه بیرون پرید. بخوانید