قصههای لافونتِن: داستان شیر پیر || خدا هیچ بندهای را خوار نکند! قصههای لافونتن 881 داستان آموزنده: شیری که در جنگل، پادشاه و زورمندتر از همه بود. پس از مدتی پیر شد و ناتوانی بر او چیره گردید. ناچار از شکار بازماند و دیگر نمیتوانست شکار کند و غذای خود و اطرافیان خود را فراهم کند. بخوانید