Tag Archives: خلاصه رمان

متن ساده رمان: الماس خدای ماه (الماس شوم) | جلد 56 مجموعه کتابهای طلایی

متن ساده رمان الماس خدای ماه ویکی کالینز ایپابفا (21)

سال ۱۷۹۹ بود. یک سپاه از سربازان انگلیسی، مهاراجه «تیپو» را در مقر فرماندهی‌اش واقع در «سرینگاپاتان» هندوستان محاصره کرده بود. یک‌شب که در اردوگاه سربازان انگلیسی، کاپیتان «جان هِرن کَسِل» و دو افسر دیگر کنار آتش نشسته بودند، «چارلز» برادر کاپیتان «جان هرن کَسِل»، نزد آن‌ها آمد.

بخوانید

یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ: جملات آغازین رمانی از الکساندر سولژنیتسین نویسنده روس

یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ -الکساندر سولژنیتسین -ایپابفا 2

وقت بیدارباش بود؛ مثل همیشه، ساعت پنج صبح، چکشی را بر باریکه‌ای از آهن که بیرون ساختمان فرماندهی اردوگاه آویزان بود، می‌کوبیدند. طنین پیاپی زنگ از ورای جام پنجره‌ها که دو بندانگشت یخ روی آن‌ها را پوشانده بود، به‌زحمت شنیده می‌شد

بخوانید