Tag Archives: خر

داستان خنده دار: خر حیله‌گر

داستان خنده دار خر حیله گر

سال‌ها قبل مرد خارکنی زندگی می‌کرد که یک خر پیر و لاغر داشت. خارکن روزها به صحرا می‌رفت و خارهایی را که در گوشه و کنار روئیده بود می‌کند و بر روی خر خود می‌گذاشت و به دهکده‌ای که در نزدیکی خانه‌اش بود می‌برد و می‌فروخت و از این راه پولی به دست می‌آورد.

بخوانید

کتاب داستان آموزنده قدیمی: کره خر لجباز / تا نباشد چوب تر، فرمان نبرد گاو خر

کتاب داستان آموزنده قدیمی: کره خر لجباز / تا نباشد چوب تر، فرمان نبرد گاو خر 1

آن روز که سعید با پدر و مادر و خواهر کوچکش به «افجه» وارد شدند دختر و پسری را دیدند که هر یک بر کره‌خری سوار بودند و از صحرا به ده برمی‌گشتند. پسرک دست راستش را بلند کرده و خندان بود و خرش را هی می‌کرد که بدود. خواهرش نیز می‌خندید و بسیار خوشحال بودند و سگشان پیشاپیش آن‌ها می‌دوید. او هم خوشحال بود.

بخوانید

 قصه های قشنگ: خری که دل و گوش نداشت / عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود

 قصه های قشنگ: خری که دل و گوش نداشت / عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود 2

در روزگاران پیشین، یک شیر و یک روباه در مرغزاری زندگی می‌کردند. روباه از اوامر و دستورات شیر اطاعت می‌کرد و به این دلیل هرگاه شیر طعمه‌ای به دست می‌آورد مقداری از آن را به روباه می‌داد. شیر و روباه سال‌ها با تندرستی و سلامتی در آن مرغزار می‌زیستند.

بخوانید

قصه کودکانه پیش از خواب: خر آوازه‌ خوان / نیروی اتحاد و همدلی

قصه-های-شب-برای-کودکان-ایپابفا-خر-آوازه‌خوان

مردی الاغی داشت. الاغ سال‌های سال کار کرده و پیر شده بود و دیگر جان کار کردن نداشت. روزی صاحب الاغ تصمیم گرفت آن را از خانه بیرون کند، چون حیفش می‌آمد که به آن کاه و علف بدهد. الاغ فهمید که دیگر جای ماندن نیست و از خانه‌ی صاحبش بیرون رفت

بخوانید