بازرگان ثروتمندی بود، به نام جلال که دختری به نام عِزه داشت. مادر عزه مرده بود و بازرگان با زن دیگری که سه دختر به نامهای ندا، نجدا و نهیدا داشت ازدواج کرده بود.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : جواهر
قصه کودکانه: جواهر و قورباغه || باادب باشیم
روزگاری پیرزنی زندگی میکرد که دو دختر داشت. دختر بزرگتر آنقدر ازلحاظ قیافه و اخلاق شبیه مادرش بود که مردم بعضی مواقع او را با مادرش عوضی میگرفتند. این مادر و دختر آنقدر بداخلاق و پرافاده بودند که هیچکس با آنها سلام و علیکی نداشت.
بخوانیداستفاده از جواهرات از چه زمانی آغاز شد؟
مردم عادی، غالباً جواهرات را چیزی گرانقیمت میدانند که از نایابترین و زیباترین فلزها و سنگهای گرانبها ساخته میشود.
بخوانیدنخستین سنگهای گرانبها چه زمانی کشف شد؟
بر کسی روشن نیست که چه کسی نخستین سنگ قیمتی را کشف کرد. ولی انسان از نخستین روزهای پیدایش خود بر عرصه گیتی، شیفته سنگهای قیمتی بوده است.
بخوانید