در زمانهای قدیم، کفاشی زندگی میکرد که خیلی فقیر بود. او باآنکه بسیار کار میکرد، اما زندگی را بهسختی میگذراند. یک روز زنش گفت: «نمیدانم چرا ما هرروز فقیرتر میشویم.»
بخوانیدTag Archives: جن پینه دوز
قصه مصور کودکانه: کوتولهها و کفاش || مهربانی، بی پاسخ نمی ماند.
روزی روزگاری، استاد کفاشی با همسرش زندگی میکرد. این پیرمرد و پیرزن، خیلی مهربان بودند. استاد کفاش کفشهای خوبی میدوخت و پول زیادی به دست میآورد، اما پولدار و ثروتمند نبود.
بخوانیدافسانهی کوتولهها و کفاش / قصهها و داستانهای برادران گریم
روزگاری، کفاشی بود که خیلی فقیر شده بود، البته خودش مقصر نبود. فقط به اندازه دوختن یک جفت کفش، چرم برایش باقی مانده بود.
بخوانیدکتاب قصه صوتی: «جن پینه دوز» برای کودکان و خردسالان
کتاب قصه صوتی: «جن پینه دوز»
بخوانیدسلطان ریش بزی: مجموعه قصه های آموزنده برادران گریم / جلد 33 کتابهای طلایی برای نوجوانان
پادشاه دختری داشت و می خواست دخترش را شوهر دهد اما شاهزاده خانم آن قدر خودخواه بود که همه خواستگاران را مسخره می کرد. یک روز پادشاه قسم خورد که دخترش را به اولین شخصی که از پنجره قصر ببیند بدهد ...
بخوانید