آن سال زمستان، زمستان سختی بود: درختها را سرما زده بود، سبزیشان رفته بود، مثل شاخ بز، خشك و قهوه یی رنگ شده بودند. نه گل مانده بود نه سبزه، نه ريحان، نه پونه، نه مَرزه. آب هم از رفتن خسته شده بود، یخ زده بود.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : جبار باغچه بان
کتاب قصه کودکانه و آموزنده: بابا برفی / عمر گران می گذرد خواهی نخواهی
یک روز زمستانی بچه ها یک آدم برفی می سازند. بعد در عالم رویا از آدم برفی می خواهند که نانوا بشود و نان بپزد. روز بعد که بچه ها به دیدن آدم برفی می روند می بینند آدم برفی سرجایش نیست...
بخوانید