داستان کودک: روزی بود و روزگاری. مردی بود که میخواست تا ابد زنده بماند. اسمش بودکین بود. او در دهکدۀ کوچکی میزیست که بر کنارۀ رودی در درهای رام و آرام بود که تپههایی سبز و نرم، دورتادورش را گرفته بود.
بخوانیدTag Archives: جاودانگی
داستان کوتاه: دختر لیلیت / نوشته: آناتول فرانس
در صومعه ای دورافتاده ، کشیش کهنسالی مدعی است که حضرت آدم پیش از ازدواج با حوا همسری داشته است که لیلیت نام داشته است. کشیش جوانی به نام «آری» به صومعه می آید و داستانی تعریف می کند که ثابت می کند او با یکی از دختران لیلیت ملاقات داشته است...
بخوانید