روزی بود، روزگاری بود. یک مرد ساززن بود که کاری غیر از نواختن رباب بلد نبود. در شهر خودش از اول، این کار را یاد گرفته بود و در جوانی در شادیهای مردم شرکت میکرد و رباب مینواخت و از این کار پولی به دست میآورد و زندگی میکرد تا پیر شد.
بخوانیدTag Archives: توکل کردن
5 داستان آموزنده درباره توکل کردن بر خدا
هرگاه عزم کاری گرفتی بر خدا توکل کن که خدا آنان که بر او اعتماد کند را دوست دارد
بخوانیدقصه آموزنده کودکانه: از تو حرکت از خدا برکت
بچه ها! ما باید در تولید محصولات کشاورزی و غذایی «خودکفا» باشیم. یعنی خودمان کشاورزی کنیم و غذایمان را تولید کنیم، نه اینکه آن را از کشورهای خارجی بخریم...
بخوانید